این روند گسترده ای که پرسش های خطرناکی را در رابطه با قضیه فلسطین و رابطه دیگران با آن مطرح می کند، دیگر
بر کسی پوشیده نیست..
این سوالات گاهی با انگیزه های معصومانه و ساده
لوحانه مطرح می شود و گاهی با انگیزه های سنجیده و بدخواهانه که هدف آن جداسازی
این قضیه از فضای عربی و اسلامی آن است. تا ب اصحاب این انگیزه هابا فلسطین تنها بمانند وکار را راحت تر تمام کنند و سپس خود را وقف دیگر اهداف و کشورهای جهان
کنند..
من معتقدم که این سؤالات بسیار خطرناک هستند و نیازمند آن است که نخبگان
مؤمن، آگاه و تحصیلکرده به آنها بپردازند و شبهاتی را که علیه همه کسانی که به
دنبال حمایت از قضیه فلسطین و مردم آن و
ترویج فرهنگ مقاومت و مخالفت در منطقه در برابر تثلیث شوم (اسرائیل، آمریکا و بریتانیا).
هستند، رد کنند..
اعتراضاتی در قالب سؤالهای که می پرسند، مانند:
رابطه ما با قضیه فلسطین چیست؟
چرا ما از فلسطینی ها و قضیه آنها حمایت می
کنیم در حالی که آنها فقط از قاتلان ما حمایت می کنند؟
چرا ما ترجیح می دهیم به دیگران اهمیت بدهیم، و مردم خود را فراموش می
کنیم؟
ما از درگیری با اسرائیل در دهههای گذشته چه
چیزی به دست آوردهایم؟
چرا صلح را امتحان نمی کنیم؟
امروز همه کسانی که از قضیه فلسطین حمایت می کنند با این سؤالات سطحی و
ساده لوحانه و سایر مغالطات، ، روبرو هستند.
من با این سؤالات روبرو بودم و هستم و در توضیح اهمیت حمایت و پذیرش قضیه
فلسطین از طریق داستان کنت( الکساندر دومارانش) مدیر اطلاعات خارجی فرانسه در
دوران ریاست جمهوری دستن در فرانسه که در سال (1981 م) با رئیس جمهور جدید ایالات
متحده در آن زمان (رونالد ریگان) ملاقات کرد به آنها پاسخ می دهم،
وى به ریگان گفت: می دانی پشه چقدر
می تواند به خرس آسیب برساند (و منظورش از خرس شوروی بود د)؟!!
اگر در موقعیتی نیستید که بتوانید به خرس شلیک کنید، باید به این روش فکر
کنید! )
! )
.با این ذهنیت در همه کشورهای دنیا سیاست
اداره می شود به ویژه کشورهایی که دشمنان خطرناکی دارند.
و ما به عنوان مسلمان، عرب و آزاده معتقدیم که موجودیت صهیونیستی یک موجود
نامشروع و دشمنانه است و در حال غفلت در
قلب منطقه عربی و اسلامی ما کاشته شد،و با توجه به تجربیات طولانی و گسترده تاریخی
اندیشه ای خصمانه با ما دارد ومثل غده سرطانی تنها با ریشه کن کردن ونابود کردن آن
قابل درمان است..
و چون این امر نیاز به توانایی ها، منابع و آمادگی های عظیمی دارد که اکثر
آنها در دسترس نیست،پس موضع مناسب حمایت از کسانی است که می توانند این نهاد را با
اعتصابات و اغتشاشات وحشتناك و گیج کننده خود که باعث بی ثباتی آنها می شود، اشغال
کنند. تا توان و وقت برای هیچ تجاوز،
خرابکاری و بی عدالتی در کشورها و امت اسلامی نکند..
و این کاری است که جمهوری ایران خوشبختانه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی
خود در سال 1979 م با حمایت از مقاومت خالصانه و جنبش های آزادیبخش در مقاومت در
برابر اشغالگران مانند مقاومت اسلامی، حزب الله لبنان، جنبش های (جهاد) و (حماس) و
غیره انجام داده است ..
مروری ساده بر وقایع تاریخ درگیری عربها و اسرائیل در قرن گذشته میلادی به
وضوح آشکار می کند که دشمن اسرائیلی قدرت
خود و پیشرفت در وضعیت امنیتی، اقتصادی و سیاسی را در همان دوره هایی به دست آورده
که مردم عربی و اسلامی در آن مشغول به ستیز با حاکمان مستبدی که بر جان آنها مسلط
بودند ومشغول به رسیدگی به زیرساخت های وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک
فرو ریخته یا عقب مانده و به دلایل زیادی که جایی برای توضیح و بیان آنها نیست..
یعنی عقل و منطق سیاسی می گوید: تا زمانی که
دشمنان ما از آسیب و حمله به ما منحرف نشوند،
ما نمی توانیم از وضع خود مطمئن شویم
وبه حالت ثبات برسیم ، که البته
این امر مگر با مقاومت در برابر دشمن یا
حداقل حمایت از کسانی که در مقابل او مقاومت می کنند و او را از آسیب رساندن به
مردم و کشور ما باز می دارند محقق نمی شود. .
و از نقل قول آیت الله شیخ محمد جواد مغنیه «ره» غافل نشویم که می فرمودند:
(… پس امروز کربلا فلسطین و سینا و کرانه باختری اردن و ارتفاعات سوریه اشغالی
است، فرزندان حسین (ع) واسیران حسین، زنان
و کودکان آواره رانده شده از خانه و کاشانه خود هستند و شهدای کربلا کسانی بودند
که در (5 حزیران) در راه دفاع از حق و میهن کشته شدند..
با این ذهنیت آگاهانه اسلامی شیعیان و علمای آنها به دور از عقده های فرقه
ای، ملی، منطقه ای و غیره، موضوع فلسطین را می خوانند، می اندیشند و با آن تعامل
دارند..
امروز، ما نیاز جدی به فرهنگسازی ضرورت پذیرش
قضیه فلسطین داریم و واینکه با این قضیه با آینده نگری و تعامل استراتژیک، عقلانی،
و غیر عاطفی برخورد کنیم...